عربستان به عنوان بزرگترين مخالف منطقهاي جبهه مقاومت، همپا با صهيونيسم به مخالفت با ايران ميپردازد.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار، عربستانيها تلاش کردند تا با تحريک صدام به جنگ با ايران، جمهوري اسلامي نو پا را نابود کنند، اما شکست سختي خوردند. اين واقعيت را راسم النفيس متفکر بزرگ مصري گفت. وي معتقد است که آنها تلاش کردند با تغذيه کردن شورشيهاي سوريه اين کشور را به عنوان يکي از اصليترين ياران ايران در جبهه مقاومت از هم بپاشد، اما بعد از گذشت 5 سال هيچ نتيجهاي نگرفتند.
روابط خارجي ايالات متحده و رژيم عربستان سعودي در دهههاي اخير، بويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي؛ حاوي نوعي تعامل و همپوشاني سياسي بوده است.
اين متفکر مصري معتقد است که آلسعود تمام طرحهاي تخريبي خود در خاورميانه را باخته است، داراييهاي خود را خرج گروههاي تروريستي- تفکيري کرده و اغلب سرمايههاي خود را از دست داده و اين در حالي است که به هدف کلي خود که زمين زدن ايران است نرسيده است.
تنفري که به عشق تبديل شد
همانطور که ميدانيد کشمکشهاي قومي در جهان اسلام به بالاترين حد خود رسيده است و در اين ميان عربستان سعودي به دنبال تضعيف جمهوري اسلامي ايران است. سعوديها خواهان پايان دادن به رابطه ايران با کشورهاي جهان هستند، همگان ميدانند که سعوديها مشکلات زيادي با اخوانالمسلمين مصر داشته و دارند و حتي در برههاي از زمان بعنوان دشمن شماره يک يکديگر بشمار ميرفتند، اما سعوديها به دليل دشمني آشکار با جمهوري اسلامي ايران متمايل به سمت دشمن سابق خود شدند.
شواهد نشان ميدهد دستگاههاي عظيم در درون رژيم آلسعود از وزارت خارجه و وزارت کشور گرفته تا وزارت امور اسلامي، سرويس اطلاعات و دفتر پادشاهي عربستان خود را وقف فعاليتهاي تبليغي ضد ايراني کرده است. در مواردي پادشاه مستقيما دستور قطع پخش شبکههاي ايراني از روي ماهواره را داده است.
آمريکا و عربستان يک روح در دو بدن
آمريکا و عربستان در قبال ايران اهداف مشترکي دارند. اين دو همپيمان به گفته خود در خليج فارس براي مقابله با اقدامات ايران در جهت بيثباتي منطقه تدابير امنيتي جديدي خواهند انديشيد. عربستان و آمريکا و ديگر همپيمانان کوچک آنها مثل قطر، اردن و امارات در فکر ايجاد سيستم دفاعي منطقهاي تازه دربرابر خطر احتمالي جمهوري اسلامي ايران هستند.
راههاي رسيدن به هدف آمريکا و عربستان کاملا مشابه است. عربستانيها در دوران اخير به رويکردهاي نظامي روي آوردهاند. اين کشور به راحتي به کشورهاي مدنظر خود نيروي نظامي و تسليحات ارسال ميکند، به راحتي کشورهاي ديگر اعلام جنگ کرده و حتي آن را عملي ميکند.
گزينه هاي روي ميز عربستان و آمريکا يکي است
عربستانيها نيز به مانند آمريکا گزينه نظامي خود را روي ميز گذاشتهاند و به راحتي از آن استفاده ميکنند. جنگ يمن و جنايات بيسابقه آن ميتواند مصداق اين سخن باشد. شايد تفاوت عربستان و اربابش در اين باشد که عربستان بسيار بيمهاباتر از ارباب باتجربه خود عمل ميکند و اين موضوع قطعا به ضرر آلسعود خواهد بود. عربستان رو در روي جبهه مقاومتي ايستاده است که سالهاست مقاومت کرده و هر لحظه قدرتمندتر ميشود.
عربستان و همپيمانانش در قبال ايران موضع سختي در پيش گرفتهاند که قطعا منجر به هلاکت خودشان ميشود. عربستانيها چند وقتي است که شمشير را از رو بستهاند. طي چند سال اخير عربستانيها بارها ايران را تهديد نظامي کردهاند اما خود نيز ميدانند که به محض حمله نظامي به ايران شناسنامه زندگي خود را باطل کردهاند. عربستانيها نشان دادند که براي رسيدن به اهداف خود دست به هر کاري ميزنند. اصولا خط مشيء وهابيت، قتل و ظلم و ستم است. کشوري که مذهب اصلي آن مذهبي وحشيتر از قانون جنگل است بايد هم اين گونه رفتار کند.
عربستان خط مشيء جديدي براي خود و همپيمانانش تعريف کرده است ،اين خط مشيء "ايران هراسي و شيعه هراسي" نام دارد. بزرگترين مخالف منطقهاي جبهه مقاومت همپاي با صهيونيست به مخالفت شديد با اين جبهه و رأس آن جمهوري اسلامي ايران ميپردازد و از اين هدف شوم خود کوتاه نميآيد. اين اقدامات عربستان نشان ميدهد که اين کشور ايران را به عنوان قدرت اصلي منطقه قبول کرده است و سعي در کودتا برضد ايران در اين منطقه دارد.
بسياري از کارشناسان جنگ داعش در عراق و سوريه را جنگ ايدئولوژي ايران و عربستان ميدانند، عربستان جنگهاي بسياري را در منطقه به منظور توسعه نيافتن تفکر انقلابي ايراني به راه انداخته است و هرگاه احساس کند که تفکر ايراني شيعي در کشوري در حال رشد است به نام دموکراسي به آن کشور دستاندازي ميکند. مشکل اصلي امروز سعوديها، ايران مقتدر است، ايراني که ديگر همانند ايران قبل از انقلاب نيست. ايران امروز ايراني است که رشد يافته و در همه سطوح به کمال رسيده است. دليل اصلي جنگهاي نيابتي در عراق، سوريه و يمن مخالفت با تفکر انقلابي ايران است. عربستان به شدت از شيوع تفکر ايراني در منطقه ميهراسد. عربستانيها ناراضيترين کشور جهان از توافقات هستهاي ميان ايران و 1+5 هستند.
اعضاي ارشد آل سعود اجازه داده اند مشخص شود که تمرکز آنها در سوريه، در درجه اول دولت بشار اسد، و تمايل آنها براي تغيير رژيم اسد نيست، بلکه هدف اصلي، نزديک ترين متحد منطقهاي اسد ، يعني ايران است.
فينينگام کانينگهام نويسنده و تحليگر ايرلندي گفت: در مصاحبههاي و اظهارات، رسانههاي بيشمار کاملا واضح است که حاکمان عربستان وسواس شديدي در قبال ايران دارند، وسواسي که ترس شديد و نفرت آنها از ايران را برملا ميسازد.
به عنوان مثال، اعضاي ارشد آل سعود اجازه داده اند مشخص شود که تمرکز آنها در سوريه، در درجه اول دولت بشار اسد و تمايل آنها براي تغيير رژيم اسد نيست، بلکه هدف اصلي، نزديک ترين متحد منطقهاي اسد، يعني ايران است.
آلسعود در همه جاي منطقه، دست ايران را ميبيند. در ماه دسامبر، محمد بن نواف بن عبدالعزيز آل سعود، سفير عربستان سعودي در انگليس، طي مقالهاي در نيويورک تايمز ايران را بدون هيچ گونه سندي متهم کرد و گفت که ايران تامين مالي و آموزش شبه نظاميان در عراق، حزبالله لبنان و شبه نظاميان در يمن و بحرين را برعهده داشته است. جالب اين است که اين ادعا از سوي آل سعودي مطرح شده است که خود حامي تروريستها و يا رژيم ترور، مانند جبههالنصره يا همان جبهه فتح الشام در سوريه، داعش در عراق و حاکم مستبد آلخليفه در بحرين است.
اما نکته اصلي در اينجا اين است که عربستان سعودي، و يا حداقل حاکمان آن به رهبري ملک سلمان پير، شيفته خصومت با ايران هستند. دليل اين عقده يک نفرت غريزي است. اما چرا ؟ پاسخ کوتاه، حفظ خود است . اما حداقل سه دليل خاص براي اين نفرت وجود دارد و آنها باهم مرتبط هستند.
اولين دليل مذهبي است. بنا به دلايل تاريخي ، ايران کانون شيعه در منطقه و جهان است. بنابراين ايران کانون تنفر عربستان است.
عامل دوم به انقلاب اسلامي 1979 (1357) ايران برميگردد . هنگامي که انقلاب ايران موفق شد در سال 1979 ديکتاتور مورد حمايت آمريکا، محمدرضا شاه پهلوي را بيرون براند، آن انقلاب همه حاکمان خودکامه در منطقه را تهديد کرد، به اين جهت که تاثير الهامبخش آن به مردم کشورهاي ديگر منتقل شد تا آنها نيز عليه رژيمهاي سرکوبگر به پا خيزند. آلسعود به خصوص احساس خطر کرد. به همين دليل است که حاکمان عربستان بلافاصله با ايجاد پيمان دفاعي خليج فارس در اوايل دهه 80(1980)، که متشکل از کويت، قطر، بحرين، امارات متحده عربي و عمان است، به انقلاب ايران واکنش نشان داد.
در واقع، نفرت حاکمان عربستان از ايران، از زمان انقلاب ايران شدت يافته است. آلسعود اعتبار مردم سالارانهتر ايران را تهديدي مرگبار براي استبداد خود ميداند. هرچه نفوذ سياسي ايران در منطقه بيشتر ميشود، حاکمان عربستان از يک تهديد وجودي بيشتر ميترسند. اين موارد طرز تفکر پارانوئيدي (جنون سوء ظن شديد) آلسعود در قبال ايران روشن ميسازد ، همانطور که سفير عربستان در انگليس عنوان کرد و در بالا ذکر شد، گمان ميکند خرابکاري ايران در همه جا وجود دارد.
عامل سوم دنيوي است، اما آنچه شايد نگراني نهايي براي آلسعود باشد، مسئله حياتي اقتصاد نفت و گاز است.
از بين 12کشور عضو اوپک، سه توليدکننده برتر، عربستان سعودي، ايران و عراق هستند. با اهميتترين مسئله، ثروت عظيم گاز ايران است که هنوز به عنوان يک منبع اقتصادي به بهرهبرداري نرسيده است. گاز طبيعي سوخت آينده براي قرن آينده است، که به عنوان منبع انرژي از نظر حمل و نقل از طريق خطوط لوله و از نظر خروجي گرمايي کارآمدتر است. به لحاظ محيط زيست، گاز طبيعي سوخت بسيار پاکتري از نفت است، که محصولات جانبي مضر بسيار کمتري از احتراق آن پديد ميآيد.
از ديدگاه سعوديها، به هر قيمتي که شده بايد مانع از آن شد که ايران ثروت بالقوه انرژي ( گاز طبيعي) خود را توسعه دهد. عربستان سعودي در دوران نامطمئني زندگي ميکند. در نهايت، ثروت گاز ايران از ذخاير نفت آن پيشي خواهد گرفت. در حال حاضر، حاکمان عربستان در بالاي يک بمب ساعتي افزايش جمعيت جوان و بيکار نشستهاند، که تا کنون با کمکهاي مالي دولت از محل صادرات نفت آرام گرفته اند. شمارش معکوس براي پايان اين کمکها آغاز شده است.
زماني که اقتصاد نفتي عربستان سعودي بميرد، چه اتفاقي خواهد افتاد و آيا در اقتصاد جهاني مبتني بر انرژي جديد گاز طبيعي که در آن ايران پيشتاز است به حاشيه رانده ميشود که اين به معني نفوذ سياسي بيشتر ايران در منطقه و کاهش قدرت اقتدارگرايان عربستان خواهد بود.
کانينگهام ادامه داد: اما نکته ديگر اين است سرنوشت سياسي و اقتصادي ايالات متحده آمريکا به اقتصاد نفتي عربستان و ديگر پادشاهيهاي حوزه خليج فارس گره خورده است. دلار ورشکسته آمريکا در حال حاضر تا حد زيادي حيات خود را مديون عربستان و کشورهاي شيخنشين است، زيرا عربستان سعودي و شيخنشينهاي مرتبط با اين کشور در خريد و فروش کالا با دلار آمريکا کار ميکنند و به خزانهداري ايالات متحده سود ميرسانند و به اين ترتيب دلار را تقويت ميکنند.
نهايتا اين که، واشنگتن هم در نفرت و بيزاري شديد آلسعود از ايران سهيم است؛ نه به دلايل وهابيگري محرمانه، بلکه به دليل حفظ اقتصادي خود. از اين رو است که هنگامي که يک هيئت نمايندگي اقتصادي فرانسه براي يافتن راههاي مشارکت اقتصادي به ايران سفر کردند، مورد توبيخ شديد واشنگتن قرار گرفتند. جان کري وزير خارجه آمريکا، با نگراني و وحشت با همتاي فرانسوي خود، لوران فابيوس تماس گرفت و به سفر اين هيئت اعتراض کرد.
حکام مستبد عربستان و اربابان آمريکايي آنها تاب تحمل ديدن پيشرفت ايران به عنوان يک قدرت اقتصادي را ندارند. اين امر به طور مستقيم آلسعود را از نظرسياسي و اقتصادي تهديد ميکند که آن هم به نوبه خود واشنگتن را تا به ريشه تهديد ميکند.
بنا به تمام دلايل ذگر شده، حاکمان عربستان از جمهوري اسلامي ايران بيشتر از هر چيز ديگري ميترسند. رژيم صهيونيستي و هتک حرمت آن به مقدسات اسلامي در قدس شرقي حتي از سوي آلسعود (متوليان خود خوانده اسلام) هم مورد طعنه و سوال قرار نميگيرد . تنها ترس و نفرت آنها فقط در به راه انداختن جنگ پنهان عليه ايران و متحدان آن، از جمله سوريه و مردم بحرين، عراق، يمن و هر جاي ديگري ابراز ميشود. آنها ميخواهند به هر قيمتي شده ايران مهار، خنثي و تحريم شود و واشنگتن بنا به ضرورت ژئوپليتيکي در کنار عربستان قرار دارد .
گزارش از حميدرضا قرباني